تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دل گشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشه تاج سلطنت می شکند گدای تو
خرقه زهد و جام می گر چه نه در خور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
شور شراب عشق تو ان نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال تست
جای دعاست شاه من بی تو نباد جای تو
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخن سرای تو
سلام
خوبید
بلاگ زیبایی داریئ
مرسی که به من سر زدید
گفتم که بر خیالش راه نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید ...
همیشه شاد باشی .